Lingua   

Lingua: Persiano


Shahin Najafi / شاهین‎ ‎نجفی‎



یه جنازه که خیلی وقتهمرده بوداون زندگی نکرد فقط زنده بود‎
تلویزیون و روشن کرد و دیدخیابون پر از مردم بعید‎
که این همه زن و مرد و پیر و جوونریختن بیرون و وقتش رسیده‎
که شنیده بود حق گرفتنیهحق میمونه ناحق که رفتنیه‎
مادرش نهی ش کرد و گفت نرو این همه که مردن یا تو بندن چی شد؟‎
کسی میاد بپرسه حالشونو کی جواب میده و میدونه دردشونو‎
بخدا تکون نمیخوره آب از آب حق چیه فقط اسمش اومده تو کتاب‎
اما ندا ندایی از تو خیابونا میشنید که میگفت ندا بیا‎
امروز روز توی توی خیابون میخوان عروسی بگیرن برات ندا جون‎
که مسیح مرگ و بزایی باکره امیر آباد خون می خواد منتظره‎
داماد گلولست و میشینه تو تنتحجله آمادس واسه بردنت‎
‎"‎خدا ببین حرمتت و شکستن مریم باکرت و به گلوله بستن‎
ببین افتادیم گیر یه مشت درنده ببین قیمت آدم اینجا چنده‎"
تو با نیگات چی میخواستی بگی ندا من خفه خون نمیگیرم این صدا‎
جاریه توی کوچه پس کوچه های شهر از خون تو قرمز سنگ فرشا‎
بخواب چشماتو رو هم بذار ندا دیگه ترسی نداری که چی میشه فردا‎
بخواب که اگه من و ما بیداریم اسم تو تکثیر میشه تو خیابونا‎
دست از خونش بردارین بند نمیاداین خون هزار ساله که جاریه‎
این خون ندا نیست خون وطنه وطن غریب وطنی که بی کفنه‎
وطنی که از توش من و فراری دادنآدمایی که حتی با خودشون بدن‎
چه انتظاری که کسی مث ندا رو نکشنش و به گلوله نبندن‎
من ولی اما اگر شایددیگه نمیگم فقط یه چیز باید‎
من حقم و میخوام و صد تا مث ندا تو خیابونن همه یک صدا‎
بکشید مارو حق گرفتنیهحق می مونه نا حقه که رفتنیه‏‎
تا وقتی که کسی حقمون و نداده هر روز هر شب همین بساطه



Pagina principale CCG

Segnalate eventuali errori nei testi o nei commenti a antiwarsongs@gmail.com




hosted by inventati.org